آرامگاه مولوی در قونیه یکی از مهمترین مراکز معنوی این کشور به شمار میرود. همه ساله در ماه دسامبر (آذرماه) علاقمندان بسیاری از ایران و دیگر نقاط جهان به ترکیه میروند تا در مراسم سالگرد وفات مولانا شرکت کنند.
مولانا برای ما ایرانیها نامی آشناست و همه ما اگر هم مثنوی معنوی را نخوانده باشیم حداقل با نامش آشناییم. دیوان غزلیات شمس و فیه مافیه هم دو کتاب دیگر مولا هستند که شهرتی جهانی دارند.
در این مطلب میخواهیم پا به پای هم برویم به قونیه، شهر مولانا، و ببینیم که مولوی چه شد که به قونیه رفت، زندگی او در قونیه چگونه سپری شد، و دست آخر مقبره مولانا در قونیه، امروز چه جاذبهای برای ما میتواند داشته باشد.
در سال 604 هجری قمری و در شهر بلخ، از ولایات خراسان بزرگ که در حال حاضر در شمال کشور افغانستان و در نزدیکی شهر مزار شریف واقع شده، در خانواده ای اهل علم و عرفان، پسری به دنیا آمد که نامش را محمد گذاشتند. پدر او که بهاءالدین نام داشت و ملقب به سلطان العماء و به بهاء ولد مشهور بود عارفی شناخته شده در شهر بلخ به شمار میرفت که در صوفیگری نسبش را به احمد غزالی میرساندند.
محمد که به بعدها لقب جلال الدین را بر خود گرفت 13 ساله بود که چندی پیش از حمله مغول به بلخ، به همراه پدرش و سایر اعضای خانواده به سمت غرب رهسپار شد. در این سفر، آنها شهر به شهر میگشتند و در همین روزها بود که عطار نیشابوری را ملاقات کردند. خانواده بهاءولد به سمت بغداد رهسپار شدند ولی بیشتر از چهار روز در آن شهر نماندند و سپس به سمت حجاز روانه گردیدند. پس از زیارت حج، به سمت شام (سوریه کنونی) حرکت کردند و سرانجام به شهر ارزنجان (در غرب ترکیه فعلی) به مدت 4 سال اقامت گزیدند. در همین ایام بود که مولوی در سن 18 سالگی با گوهر خاتون، دختر خواجه لالای سمرقندی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج پسری بود به نام بهاءالدین محمد که بعدها به سلطان ولد مشهور شد.
پس از سالها آوارگی و دربدری خاندان سلطان العلماء، سرانجام این سلطان علاءالدین کیقباد، سلطان سلسله سلاجقه روم، بود که با دعوت از پدر مولوی به شهر قونیه موجبات زندگی مادام العمر خانواده سلطان العلماء را در این شهر فراهم کرد.
در قونیه بود که در سال 628 پدر مولوی بدرود حیات گفت. در این زمان جلال الدین 24 سال سن داشت و در علوم دینی کارآمد شده بود. به درخواست شاگردان پدرش بر جایگاه او نشست و فقه پرداخت و مردم را ارشاد میکرد. یک سال به همین منوال گذشت که شخصی به نام سید برهان الدین ترمذی، از شاگردان پدر مولوی به قونیه آمد و مسیر زندگی او را عوض کرد. ترمذی به مولوی گفت که پدر تو هم در علوم دنیوی خبره بود و هم در علوم عرفانی؛ خوب است تو هم بعد از این به عرفان و تصوف بپردازی.
مولوی همراه ترمذی شد و به مدت 9 سال پیش او آموزش دید. پس از این مدت از قونیه خارج شد و به شام رفت، سه سال در حلب ماند و بعد به دمشق رفت تا عرفان را بیشتر بیاموزد و پس از آن به قونیه بازگشت. کمی بعد از بازگشت مولوی به قونیه، استادش، محقق ترمذی درگذشت و مولانا به جای او بر کرسی تدریس و افتای شهر نشست و مریدان و شاگردان بسیاری دور او جمع گشتند.
در تاریخ 26 جمادی الثانی سال 642 شخصی وارد قونیه شد که زندگی مولانا را از این رو به آن رو کرد. آن شخص، عارفی عامی و بی سواد بود از اهالی تبریز به نام شمس الدین محمد بن ملک داد تبریزی، که مولانا پس از اولین ملاقات با او شیفته اش شد و دست از منبر و محراب شست و پیرو و مرید او گشت.
رابطه مولوی و شمس فراتر از رابطه استاد و شاگردی معمولی بود؛ این دو روزها و ساعات بسیاری را با همدیگر میگذراندند و راز میگفتند. یک سال بعد از این واقعه، شمس ناگهان ناپدید شد و چندی بعد نامهای از شمس رسید که معلوم میکرد در سرزمین شام است. مولوی فرزندش را برای بازگرداندن شمس به قونیه فرستاد و شمس بازگشت. اما این بازگشت هم چندان طولی نکشید و شمس در سال 644 پس از آزار و اذیتی که از سوی غوغاگران و حسودان شهر دید، قونیه را ترک کرد و یک سال بعد هم درگذشت.
مولوی بعد از شمس چندی مصاحب صلاح الدین زرکوب گشت و بعد از مرگ زرکوب، معاشرت حسام الدین چلبی را برگزید. حسام الدین چلبی برجستهترین شاگرد مولانا بود که مثنوی را همو تحریر کرد.
مولانا سرانجام بعد از یک دوره بیماری طولانی در تاریخ 5 جمادی الثانی 672 قمری در غروب یکشنبهای سرد از ماه دی در شهر قونیه درگذشت. آوردهاند که در آن روز پر سوز، قونیه در یخبندان بود. سیل پرخروش مردم، پیر و جوان، مسلمان و گبر، مسیحی و یهودی همه در این ماتم شرکت داشتند.
پس از مولوی، حسام الدین چلبی، شاگردش، بر جای او نشست و از طرف فرزند مولانا، بهاء ولد، لقب چلبی بر او باقی ماند. چلبی در زبان ترکی به معنای بزرگ و آقا است که بعد از مرگ حسام الدین چلبی بر فرزندان ذکور مولانا از نسل بهاء ولد ماندگار شد و امروز نیز نوادگلان مولانا که تولیت آرامگاه او را بر عهده دارند نام خانوداگی چلبی را بر خویش دارند.
مولانا پس از مرگ در کنار پدرش در باغ رز که متعلق به علاءالدین کیقباد، پادشاه سلجوقیان روم، بود به خاک سپرده شد. پس از مرگش، حسام الدین چلبی تصمیم گرفت تا آرامگاهی بر مزار او بنا کند. این کار با حمایت مادی و معنوی گرجی خاتون، ملکه پادشاه، و با معماری شخصی به نام بدرالدین تبریزی یک سال پس از مرگ مولانا در سال 1274 برابر با سال 673 هجری قمری احداث شد.
در بنای اولیه آرامگاه، گنبدی فیروزهای بر روی مقبره ساخته شده بود که بر روی 4 ستون اصلی قرار داشت. بنای آرامگاه تا سال 1854 میلادی گسترش پیدا کرد و قسمت اعظم بنای فعلی شامل حجرهها، مطبخ و کتابخانه تکمیل شد. مقبره مولانا به محلی معنوی و محل توجه و گردآمدن دراویش تبدیل شده بود تا این که پس از فروپاشی حکومت عثمانی و روی کار آمدن جمهوری ترکیه به رهبری آتاتورک، در سال 1925 فعالیت درویشان در مقبره مولانا ممنوع اعلام شد و بیست سال بعد در سال 1945 تبدیل به موزه گشت و کابری دینی-معنوی خود را تا حد زیادی از دست داده، محلی برای جذب گردشگران و علاقمندان مولوی از نقاط مختلف دنیا شد.
پس از حسام الدین چلبی، لقب چلبی بر روی فرزندان ذکور مولانا از نسل بهاء ولد باقی ماند که تا امروز هم نوادگان مولانا به این نام خوانده میشوند. خاندان چلبی به طور میراثی تولیت آرامگاه مولوی در قونیه و بنیاد بین المللی مولانا را بر عهده دارند که در حال حاضر این سمت بر عهده فاروق الدین همدم چلبی قرار داد که از سال 2001 پس از فوت پدرش، این سمت را بر عهده گرفته است. قائم مقام بنیاد بین المللی مولانا، خانم اسین چلبی، خواهر فاروق الدین، است که بیست و سومین نواده مولانا به حساب میآیند.
همه ساله از تاریخ 10 تا 17 دسامبر مراسمی با عنوان «شبهای عرس» در قونیه به مناسبت سالگرد درگذشت مولانا برگزار میشود که معمولا شخصیتهای بزرگ سیاسی و فرهنگی نیز در آن شرکت میکنند. در این مراسم که در مرکز فرهنگی مولانا برگزار میشود برنامههای مختلفی از قبیل نمایشگاههای هنری نقاشی، خوشنویسی، تذهیب و صنایع دستی از هنرمندان تركیه و خارجی، نمایشگاه كتاب مولانا شناسی، نشستهای ادبی و علمی توسط مركز مولانا شناسی دانشگاه سلجوق قونیه با حضور استادان زبان و ادبیات فارسی و مولوی شناسان داخلی و خارجی برگزار میشود. مهمترین مراسم شبهای عرس، مراسم رقص سماع است که در شب سالگرد وفات مولانا توسط درویشان اجرا میشود و علاقمندان بسیاری را مفتون و شیفته خود میسازد.
همه ساله برای حضور در آرامگاه مولوی در قونیه و شرکت در مراسم سالگرد مولانا، تورهای مختلفی از ایران رهسپار قونیه و سرزمین آناتولی میشوند. برای آگاهی از شرایط تور قونیه کلیک کنید یا با شماره 66890689-021 تماس بگیرید.
نویسنده: وحید حلاج